کد مطلب:106608 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:178

خطبه 223-با عبدالله بن زمعه











[صفحه 204]

گفتار آن حضرت خطاب به عبدالله بن زمعه كه از شیعیانش بود و در دوران خلافتش از او درخواست مال كرد: جلب: مال به دست آمده، درباره ی این لغت شارح می گوید با خاء نیز خوانده شده ولی معنای مناسبی برای آن ذكر نكرده است. جناه الثمر: میوه ای كه از درخت چیده می شود. این سخنان را امام (ع) خطاب به یكی از شیعیان و دوستانش به نام عبدالله بن زمعه، كه در هنگام خلافت و زمامداری آن حضرت خدمتش شرفیاب شد و درخواست كمك مالی كرد، فرمود: (این مال نه از آن من است و نه از آن تو، این غنیمت مسلمانان و دست آورد شمشیرهای ایشان است، اگر تو با آنان در نبرد با كافران شركت داشته ای تو را نیز مانند آنها سهمی خواهد بود، وگرنه حاصل دسترنج آنان طعمه ی دیگران نخواهد شد.) مقتضای ظاهر سخن آن است كه این مرد از حضرت درخواست بخشش كرد ولی امام (ع) از این كار خودداری فرمود و برای او دلیل آورد كه مال و ثروتی كه نزد او قرار دارد ملك خصوصی او نیست بلكه از بیت المال عموم مسلمانان و اندوخته ی آنهاست كه از طریق نبرد با كفار و با ضرب شمشیر از آنان به غنیمت گرفته اند، و قرآن دستور داده است كه یك پنجم آن را چگونه و در چه مواردی تقسیم كنند: (و اعل

موا انما غنمتم من شیی ء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساكین و ابن السبیل)، و چهار قسمت باقیمانده سهم كسانی است كه در جنگ با كفار حضور داشته اند، و طریقه ی تقسیم این قسمت نیز به اختلاف ذكر شده است، شافعی گفته است كه سه قسمت به رزمندگان اسب سوار می دهند و یك سهم به پیادگان و ابوحنیفه فتوا داده است كه به اسب سواران دو سهم و به پیادگان یك سهم و طریقه ی اهل بیت و امامان شیعه نیز مطابق دستور اخیر است. اما این كه حضرت آن شخص را چیزی نداد، و او را رد كرد فرمود به این دلیل است كه یا او از سهام جنگجویان طلب كرد، در صورتی كه از ایشان نبود و یا این كه قبل از آمدن او خمس تقسیم شده و چیزی از آن باقی نمانده بود و یا این كه خمس به او نمی رسید چون استحقاق نداشت، زیرا نه از مساكین و فقیران و نه ابن السبیل و در راه مانده بوده، و درباره ی سهم خدا تمام مفسران معتقدند كه این عنوان از باب تعظیم ذكر شده است، نه این كه یك قسمت به این منظور اختصاص یابد ولی در تقسیم خمس به اختلاف، رای داده اند، بعضی بر سه قسمت و عده ای بر چهار قسمت و گروهی كه از جمله ی آنها ابن عباس و قتاده و جمعی دیگر از مفسران می باشند گفته اند بر

پنج بخش تقسیم می شود كه دو سهم خدا و پیامبر یكی حساب شده و یكجا در اختیار پیامبر قرار می گیرد، اما آنچه از پیشوایان معصوم نقل شده، تقسیم بر شش قسمت است به این حساب كه دو سهم خدا و رسول، در زمان حیات پیامبر به خود آن حضرت اختصاص دارد ولی پس از وفات ایشان، این دو سهم با سهم ذوی القربی، یكجا به قائم مقام او می رسد كه به مصرف خود و خانواده اش از بنی هاشم برساند، و سه بخش دیگر را هم به یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان از سادات بدهد و این از ویژگیهای بنی هاشم و در حقیقت به جای صدقات دیگری است كه برایشان حرام است و به مستحقان دیگر از بقیه ی مردم غیر سادات می رسد، اما درباره ی سهم پیامبر (ص)، ائمه چهارگانه ی اهل سنت بر این عقیده اند كه سهم آن حضرت پس از وفاتش در امور مهمه مسلمانان و تجهیزات جنگی از قبیل سلاح و وسیله ی سواری خرج و صرف می شد، بنابراین امام (ع) از این سهم، هم نمی توانست به آن مرد كمك كند و به دلیل این كه از یتیمان و ذوی القربی نبود از این دو بخش هم محروم بود، و از قسمتهای دیگر هم كه ویژه ی مبارزان بود خود را مجاز به كمك كردن به او نمی دانست چنان كه فرمود: در این مال اندوخته ی مسلمانان و دست آورد شمشی

رهای آنان است، پس اگر تو هم در جنگ با ایشان شریك بودی در غنیمت هم با آنان شریك خواهی بود وگرنه از آن بهره ای نداری، امام (ع) در این سخن، واژه ی فی ء و غنیمت را یكی دانسته است در صوتی كه به عقیده ی شافعی و طبق روایاتی كه از شیعه نقل شده فی ء مالی است كه از كافران بدون جنگ و مبارزه گرفته شود بر خلاف غنیمت. گفتار امام: و الا. یعنی و اگر با آنان در جنگ شركت نداشته ای، این شرطی است كه جزای آن فجناه ایدیهم تا آخر می باشد یعنی چیده ی دست آنها برای دهان دیگران شایسته نیست. و چون به دست آوردن مبارزان و جنگجویان اموال كافران را شباهت به جمع آوری میوه و چیدن از درخت دارد، امام (ع) واژه ی جناه را برای آن استعاره آورده كه از فصیحترین استعاره ها می باشد و همانند ضرب المثلی شده است برای شخصی كه می خواهد در ثمره و نتیجه ی عملی كه دیگران انجام داده و زحمتش را كشیده اند خود را شریك سازد. توفیق از خداست.


صفحه 204.